روش DNS :
تست DNS برای تخمین میزان قند احیاء کننده (Reducing sugars) در محیط می باشد. قندهای احیاءکننده دارای یک گروه کربونیل آزاد (دسته ای بزرگ از ترکیبات آلی است که در آن یک اتم کربن به یک اتم اکسیژن با یک پیوند دوگانه متصل است) هستند که قابلیت احیاء بسیاری از معرف ها را دارا می باشند. همۀ مونوساکاریدها و بسیاری از دی ساکاریدها قند احیا کننده می باشند.
روش فنول سولفوریک اسید:
تست فنول سولفوریک اسید، یک نوع روش رنگ سنجی حساس، دقیق و پر کاربرد برای تعیین غلظت کربوهیدارتها می باشد. برای تشخیص همه کربوهیدرات ها در یک نمونه، این روش تقریبا تمامی کلاس های کربوهیدرات ها شامل مونو، دی، الیگو و پلی ساکارید را تشخیص می دهد. اگرچه این روش تقریبا همه ی کربوهیدرات ها را مشخص می کند اما جذب کربوهیدرات های مختلف متفاوت است.
بنابراین اگر یک نمونه مشخص شود که فقط یک کربوهیدرات داشته باشد، نتایج باید به صورت یک کربوهیدرات بیان شود. این روش برای اولین بار توسط Dubois و همکاران در سال ۱۹۵۶ برای تعیین غلظت کل قندها و مشتقات آنها ابداع گردیده که در آن قندهای ساده (مونوساکاریدها)، الیگو ساکاریدها و مشتقات آنها مانند متیل اترها با گروه احیا کننده آزاد، با فنول و اسید سولفوریک غلیظ، رنگ ثابت زرد نارنجی تولید می کنند.
روش فنول سولفوریک اسید به منظور سنجش قند
در این روش اسیدسولفوریک غلیظ همه پلی ساکارید، الیگوساکارید و دی ساکارید ها را به مونو ساکارید تجزیه می کند. پنتوزها (ترکیبات ۵ کربنه) به فورفورال و هگزوزها (ترکیبات ۶ کربنه) به هیدروکسی فورفورال دهیدراته می شوند. این ترکیبات سپس با فنول واکنش می دهند و رنگ زرد- صلایی تولید می کنند.
برای محصولات که میزان زایلوز (یک پنتوز) در آنها زیاد می باشد مانند سبوس گندم یا سبوس ذرت، از زایلوز برای ساخت منحنی استاندارد استفاده می شود و اندازه گیری جذب در طول موج nm480 انجام می شود. برای محصولاتی که قند هگزوز در آنها زیاد می باشد معمولا گلوکز برای ایجاد منحنی استاندارد استفاده می شود و جذب در طول موج nm490 انجام می شود. رنگ این واکنش برای چند ساعت پایدار است و دقت این روش در محدوده ٪۲± در شرایط مناسب است.